مـردى بـا آن کـه پـدرش از مـؤمنان بود, خدا و معاد را انکار مى کرد و به هیچ یک از اصول و فروع مذهبى پاى بند نبود. شخصى از او پرسید:چه شده است که با داشتن چنین پدر مؤمن و با تقوایى , توچنین از آب در آمدى ؟ مـرد جـواب داد: اتـفـاقـا پدرم باعث شده است که چنین باشم . یادم مى آید زمانى که هنوز کودک نـوپـایـى بـودم , هر سحر, پدرم با زور مرا از خواب بیدار مى کرد تا وضو بگیرم و مشغول نماز و دعا شـوم . ایـن کـاراو آن قـدر بـر مـن سنگین و طاقت فرسا مى آمد که کم کم از عبادت و نمازمتنفر گردیدم و با آن که سال ها از آن ماجرا مى گذرد, هنوز به هیچ یک ازمقدسات و معتقدات مذهبى , علاقه اى ندارم .
+نوشته شده در شنبه 89/1/14ساعت 12:42 صبحتوسط سیدمحمدرضا سبحانی نیا | نظرات ( )
|